اولا برخی از شخصیتها و جریانهای سیاسی که با تمایلات آمریکا و حتی اسرائیل همنوایی دارند، خواهان تعریف یک مدتزمان مشخص برای خلعسلاح مقاومت هستند. حزب «نیروهای لبنانی» و برخی از شخصیتها و فعالان سیاسی وابسته به آن، طرفدار این نظر هستند.
نظر دوم مربوط به رئیسجمهوری است که درباره منحصرنمودن حمل اسلحه به دست ارتش لبنان و نه خلعسلاح مقاومت، سخن بهمیان آورده است. وی گفته مسأله سلاح مقاومت نیاز به گفتوگوی سیاسی با مقاومت دارد و در حال حاضر روابط دولت با مقاومت مثبت است. رئیسجمهور میگوید هرکاری که با خشونت جهت خلعسلاح مقاومت انجام گیرد، به بروز جنگ داخلی و نابودی ثبات و امنیت کشور منجر میگردد.
سومین نظر مربوط به مقاومت و حزبالله لبنان است که میگوید باور به خلعسلاح مقاومت اصلا مطرح نیست و آنچه که مد نظر است، عبارت از ایجاد استراتژی دفاعی برای حمایت از لبنان است. پیشنیاز گفتو گو برای تدوین استراتژی دفاعی، عبارت از آزادسازی نقاط اشغالشده لبنان از دست صهیونیستهاست و همچنین توقف تجاوزات روزمره آنان و نیز توقف عملیات ترور شهروندان لبنان و خاتمهیافتن انهدام خانهها و آزادی اسرای لبنانی است. مقاومت، بحث درباره استراتژی دفاعی را بهاین موضوعات ربط میدهد و پایه گفتوگو را بر مبنای چگونگی توقف تجاوزات صهیونیستها و نه خلعسلاح مقاومت قرار میدهد. این سه نظر امروز مطرح است. رئیسجمهوری در وضعیت تقابل با مقاومت و سلاح آن قرار ندارد؛ درحالیکه طرفداران نظر اول در وضعیت تقابل با مقاومت بوده، هرچندکه از تغییر اوضاع ناتوان هستند.